20 ابان تول بابا حسین ک طاها جون ده روز دیگه ب دنیا اومد پرید تو بغلشون...
تولد بابا جون حسینم و حسنی 20 آبان 1391
این خانوم خوشگله حسناست داره کمک می کنه شمع تولد عمو سپرزاده رو فوت کنه الهی خاله معصومه قربونش بره ک هوای طاها رو داشت و ب مامانش میگفت:دست نزن نی نی مگه نمی بینی خوابیده نفس من ک فکر میکرد طاها میتونه سیب و پرتقال بخوره... دوستت داریم و تولد خودت رو هم هزار و هزاران بار بهت تبریک میگیم بزودی می بینمت عزیزم تولدت مبارک حسنی جون ...
نویسنده :
مادر
14:17
این جوجه ها مال بابا جون حسینمن که همش بهشون دون میده
و مراقبشون هست ولی نمی دونه خبر نداره ک من همشونو یه لقمه چپ می کم..هام هام میخوام بخورمشون...هام هام ...
نویسنده :
مادر
14:11
خدا شاهد و ناظر دلمون هم هست خدا جون خیلی مهربونیا مرسی ک هوای مامانمو داشتی و داری...
مجتبی جون
این عکس آقا مجتبی همسایه و داداش منه که روبروی خونمون خونه دارن و من و مامانم دوسش داریم ...
نویسنده :
مادر
14:07
بدون عنوان
خاله مهربون مامان و خونواده خوبش+بابای جون جونی
لذت بخش ترین کار دنیا""""خوابیدن بعد نوشیدن شیر گرم""""
تکیه دادن زورکی...وای کمک
مگه زوره باور کن هنوز کمرم خوب شکل نگرفته نمی تونم تکیه بدم ایهاالناس کمک !!! ...
نویسنده :
مادر
20:32